نوشته شده در تاریخ 94/2/29 ساعت 2:22 ع توسط دکتر بالتازار
یا حی
خانم 40 ساله : دکتر فلانی ( متخصص ) کجاست ؟
نسخه پیچ : نمی دونم . خانم : مگه اینجا داروخونه نیست ؟؟؟
نسخه پیچ : خوب چه ربطی داره ؟؟؟
( داروخونه باید به هر سوالی پاسخ بده ! )
نسخه پیچ 1 رو به 2 : من شما رو می بینم انرژی می گیرم وقتی می بینم داری تو خستگی خودت داری نسخه میاری !!! نسخه پیچ 3 : داری می لولی !!!
آمپول هیوسین رو از توی سبد دارو برداشتم و گفتم : یه آمپول هیدروکورتیزون بیارین .
جوان : آمپولش چیه ؟
نسخه پیچ : کورتن .
جوان : کورتن برای چیه ؟ قوی نیست ؟؟؟
نسخه پیچ نمی دونست چی جواب بده تا مریض قانع بشه .
گفتم : ضد التهابه .
گفت : ضد التهاب ؟ پس برای سردردش لازمه ؟
گفتم : آره .
گفت : کورتن چی ( کورتن مضر ) نیست ؟
گفتم : نه . برو بزن .
وسط صحبت با بچه ها گفتم : شما انسان های کوته فکری هستین .
نسخه پیچ : خوب ما حداقل یه فکر کوتاه داریم تو همونم نداری .
گفتم : ما بدون دلیل حرفی رو قبول نمی کنیم .
گفت : ما با دلیل هم به زور قبول می کنیم چه برسه به بی دلیل !!!
نوجوان : من روزی 20 ساعت می خوابم . یه داروی ضد خواب میخوام .
نسخه پیچ : قهوه بخور ... الان جزو اون 4 ساعتیه که بیداری ؟؟؟
گفت : آره .
نسخه پیچ : باید بری پیش روانپزشک . فردا صبح بیمارستان @ نوبت بگیر .
بعد آروم گفت : اون ساعت خوابه که. مثل جغد هه هه هه .
مرد جوان : سلام . من یه پنی سیلین 1.200.000 میخواستم و 3 تا 800 ندادن گفتن شما دستور بدین .
گفتم : پنی سیلین نسخه میخواد .
گفت : اوناجدیدن منو نمی شناسن شما که می شناسین . با دکتر @ صحبت کردم تلفنی ویزیت کرده !!! .
گفتم : باید بنویسه .
گفت : میخوام این همه راه رو نرم زنگ بزنم باهاش صحبت کنین ؟
گفتم : من نمی شناسمش .
گفت : نمی شناسیش ؟ خوب چند تا سوال تخصص بپرسین معلوم میشه که دکتره !!!
هی اصرار کرد و بهش ندادم .
تو این حین یه خانمی اومد و گفت : بچه ام بینی اش گرفته .
براش قطره سدیم کلراید تجویز کردم .
آقا : چرا به اون دادی ؟ اگه نباید بدی به هیچکس نباید بدی . چرا فرق گذاشتی ؟
گفتم : شما آب و نمک رو با پنی سیلین یکی می کنی ؟؟؟
گفت : یه پنی سیلین فکر نکنم اینقدر مهم باشه . میرم می نویسم و یه جای دیگه می گیرم اما کارتون اصلا درست نیست !!!
داشتم شام می خوردم که نسخه پیچ اومد و گفت : دکتر بیا با تو کار دارن .
رفتم جلو .
آقایی اومد داروخونه و شاکی بود .
می گفت : آمپول کتورولاک تو داروهای بچه ام چیکار می کرد ؟ تزریقاتی داشت می زد تو سرم . من جلویشو گرفتم .
چون دکتر توضیح داده بود که 3 تا آمپول برات می نویسم اما تزریقاتی داشت 4 تا آمپولو آماده می کرد .
اگه می زد چی می شد ؟؟؟ قانعم کن . فکر کن بچه خودته . 8 ساله است . جونمه .
یه نسخه پیچ خواست آرومش کنه گفت : این اضافی بوده توی سبد اومده تو پلاستیک داروی شما .
آقا : مگه شکلاته ؟؟؟
نسخه پیچ : من که معذرت خواهی ازت کردم .
آقا : با یک معذرت خواهی تموم نمیشه .
نسخه پیچ : خوب پس ما باید چیکار کنیم ؟ ...
آقا : خانومم قسمم داد که راضی شدم اگرنه من آدمی نیستم که به این سادگی ها بگذزم ...
الحمدلله به خیر گذشته، خب باید بیشتر حواسشون باشه. -
عقیل صالح